مهارتهای بین فردی
روح اله حسینی؛ کاوه جان احمدی ؛ هادی غفاری
چکیده
بقا و موفقیت سازمانهای آینده به مزیت رقابتی آنها وابسته است. یکی از عوامل ایجاد مزیت رقابتی نیز توسعۀ تأثیر رهبری دانشمحور و مهارتهای رهبری اثربخش در سازمان است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر رهبری دانشمحور بر مزیت رقابتی پایدار با میانجیگری ...
بیشتر
بقا و موفقیت سازمانهای آینده به مزیت رقابتی آنها وابسته است. یکی از عوامل ایجاد مزیت رقابتی نیز توسعۀ تأثیر رهبری دانشمحور و مهارتهای رهبری اثربخش در سازمان است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر رهبری دانشمحور بر مزیت رقابتی پایدار با میانجیگری متغیر شایستهسالاری مدیریت است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر نوع داده، کمّی، از نظر نحوۀ جمعآوری دادهها، پیمایشی و از نظر زمان، مقطعی است. جامعۀ آماری این مطالعه کارکنان ادارۀ پست تهران شامل 3500 نفر است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 346 نفر محاسبه شده است. در پژوهش حاضر از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامۀ استاندارد استفاده شده است. از نرمافزار SPSS26 و PLS3 برای تحلیل دادهها استفاده شده است. یافتهها نشان از تأیید همۀ فرضیهها و برازش مناسب مدل پژوهش دارد و نتایج نشان میدهد رهبری دانشمحور بر مزیت رقابتی و شایستهسالاری مدیریت تأثیری معنادار دارد. همچنین، شایستهسالاری مدیریت بر مزیت رقابتی تأثیری معنادار دارد. در نهایت، رهبری دانشمحور بر مزیت رقابتی پایدار با میانجیگری متغیر شایستهسالاری تأثیری معنادار دارد. ادارۀ پست در عرصۀ رقابت، در صورتی مزیت خواهد داشت که بتواند از خدمات مدیران شایسته بهره گیرد. مدیران شایسته، نوعی رهبری دانشمحور را در سازمان اجرا میکنند.
رفتار سازمانی
روح اله حسینی
چکیده
فرهنگ سازمانی مبتنی بر دانایی یکی از مؤلفههای مهم و اصلی دانش رفتاری در سازمانها است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ساختاری تفسیری فرهنگ سازمانی مبتنی بر دانایی است. این پژوهش بر مبنای پارادایم اثباتگرایی است و از لحاظ نوع و هدف پژوهش، کاربردی است. از نظر روش جمعآوری دادهها، توصیفی- تحلیلی است. فرآیند انجام ...
بیشتر
فرهنگ سازمانی مبتنی بر دانایی یکی از مؤلفههای مهم و اصلی دانش رفتاری در سازمانها است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ساختاری تفسیری فرهنگ سازمانی مبتنی بر دانایی است. این پژوهش بر مبنای پارادایم اثباتگرایی است و از لحاظ نوع و هدف پژوهش، کاربردی است. از نظر روش جمعآوری دادهها، توصیفی- تحلیلی است. فرآیند انجام این پژوهش شامل دو مرحلۀ اصلی رویکرد فازی یاگر و مدلسازی ساختاری -تفسیری است. جامعة آماری این پژوهش شامل کارشناسان و خبرگان دانشگاهی است که هفت نفر نمونه از آنها انتخاب شدند. در این مقاله، نخست، عناصر بااهمیت در فرهنگ سازمانی مبتنی بر دانایی با رویکرد فازی شناسایی میشوند و سپس با بهکارگیری روش مدلسازی ساختاری تفسیری، نوع روابط توسط خبرگان مشخص میشود. بر اساس تحلیل دادهها و با توجه به درجۀ عضویت ( )، هفت عنصر تعیین شدند. یافتههای پژوهش دربرگیرندۀ مدل یکپارچۀ ساختاری تفسیری (ISM) در سه سطح با توجه به روابط یکطرفه یا دوطرفه است. در پایینترین سطح، یعنی سطح سوم، تقویت ارتباطات و تعاملات، طراحی فرایندهای مشارکت و تقویت فضای کار گروهی قرار دارند که عناصر بانفوذ مدل شناخته شدند و در بالاترین سطح، مسئولیتپذیری همگانی قرار میگیرد که وابستهترین عنصر مدل است؛ زیرا با توجه به نمودار قدرت نفوذ و میزان وابستگی، هرچه عناصر در سطح بالاتری قرار داشته باشند، قدرت تحریککنندگی آنها کمتر و میزان وابستگی بیشتر میشود. بینشی که این مدل به مدیران و تصمیمگیران میدهد، میتواند به آنها در تقویت فرهنگ سازمانی به منظور بهبود دانایی سازمانی کمک کند.